loading...
مدارس شاداب
رضا حاجی بنده كارشناس فرهنگي هنري بازدید : 449 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)

«دداشتن‌ها» همیشه به انسان کمک نمی‌کنند؛ گاه این نداشتن‌هاست که موجب خلق آثار می‌شوند.
«
آ» : «آرامش» وقتی به سراغت می‌آید که «تلاش» کرده باشی.

«
ا» : «اعتماد به ‌نفس» یک «سرمایه» است نه یک «کلمه»!

«
ب» : برای «بهتر» شدن زندگی‌ات، «بهتر» فکر کن!

«
پ» : چرک‌نویس‌های زندگی‌ات گاهی به «پاک‌نویس» احتیاج دارند!

«
ت» : «تفاهم»، درک کردن نیازهای طرف مقابل است نه دانستن نیازهای خود!

«
ث» : «ثابت‌قدم بودن»، یکی از راه‌های «موفقیت» است.

«
ج» : «جرأت» با داشتن «ترس» به‌وجود می‌آید.

«
چ» : «چگونگی برخورد با مشکلات و ناکامی‌ها» مهم است، نه خود مشکلات و ناکامی‌ها!

«
ح» : «حاصل» هر زحمتی، رحمت است؛ مطمئن باش!

«
خ» : «خداوند» دنیا را به تو نشان ‌می‌دهد؛ تو خودت را به خداوند نشان بده!

«
د» : «داشتن‌ها» همیشه به انسان کمک نمی‌کنند؛ گاه این نداشتن‌هاست که موجب خلق آثار می‌شوند.

«
ذ» : «ذره‌ ذره‌ی» زندگی‌ات را شکرگزار باش!

«
ر» : «رهاشدن» از درد، ابتدای پذیرفتن درد است.

«
ز» : «زشت یا زیبا»؛ این بستگی به نگاه تو دارد.

«
ژ» : «ژولیدگی و آشفتگی ظاهری» می‌تواند دلیلی بر ژولیدگی و آشفتگی درونی نیز باشد؛ از پایه شروع کن تا به اصل برسی.

«
س» : «سلامتی»، ثروتی‌ست که ثروت‌های دیگر را جذب می‌کند.

«
ش» : «شکرگزاری» یعنی رسیدن به «شادکامی».

«
ص» : «صادقانه» زندگی کن؛ صادقانه جواب بگیر.

«
ض» : جلوی ضرر را از هر جا بگیری، منفعت است.

«
ط» : «طاقت‌داشتن» در برابر سختی‌ها یعنی روزه داشتن تا هنگام افطار (سختی‌ها می‌روند و جسم و روح پیروز می‌شوند.)

«
ظ» : «ظاهر» و باطن اگر به هم نزدیک شوند، آینه می‌شوی!

«
ع» : «عشق» به زندگی‌ست نه عادت به زندگی.

«
غ» : «غصه ‌خوردن» همچون سبزی نشسته است؛ غصه‌ها را بشور!

«
ف» : «فاتح» فردای خود شدن، «امروز» را می‌طلبد.

«
ق» : «قدرت» در دیدن معایب نیست؛ در گفتن محاسن است.

«
ک» : «کمک کردن» به دیگران در حقیقت، یک نوع کنترل دردهای خودمان نیز هست.

«
گ» : «گاهی» شعری زمزمه کن، عکس بگیر، مهمان دعوت کن، یادداشتی بنویس، گاهی از گله و غصه دوری کن؛ ضرر نمی‌کنی!

«
ل» : «لحظه‌های» قشنگ زندگی‌ات را تکرار کن!

«
م» : «محبت» هم‌چون مادر، منتظر دعوت نمی‌ماند.

«
ن» : «ناامیدی» از ندانستن است!

«
و» : «وفای‌ به‌ عهد» اولین نشانه برای اعتماد دو قلب است.

«
ه» : «هدیه‌ی» خداوند به انسان، «عقل» اوست.

«
ی» : «یاور» همیشه همراه، موبایل نیست؛ خداوند است
!

درباره ما
Profile Pic
كارشناس فرهنگي هنري وافتخار معاون پرورشی مدارس مجری برنامه ها ومناسبتهای مدارس اجرای جنگ وفریا د شادی ها مدارس فریاد شادیهای ، اجرای جنگ، صبحگاه مدرسه بهترین چاشنی و خلاقیت مربی است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بهترین لحظات زندگی
    سايت ومطالب آن را چگونه ارزيابي مي كنيد
    مدرسه زيبا وجذاب
    يا ثامن الحجج يا علي ابن موسي الرضا (عليه السلام)

    السلام علیک یا ثامن الحجج یا عالم آل محمد
    حبیب‌الله‌ چایچیان​​(حسان) درباره ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» می‌گوید:
    مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود متاسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟ ایشان گفت آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم. و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند. با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود، گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی زیارت است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد. هرچه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید. وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌تواست برود. خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است.
    شعر کامل به شرح زیر است:
    آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده ای گل بی‌خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان‌سوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین منند / بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی / جمله ی حاجات مرا هم بده آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده السلام علیک یا علی بن موسی الرضا -برگزيده از سايت گفتگوي قرآني

    آمار سایت
  • کل مطالب : 46
  • کل نظرات : 64
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 181
  • بازدید سال : 13,891
  • بازدید کلی : 189,331
  • کدهای اختصاصی
    جدیدترین قالبهای بلاگفا


    جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

    " loop="-1" >
    حياط خلوت يك معلم